به عبارت دیگر، آن کسب و کار به جای اینکه از مشتریان خود درآمد تولید کند، هزینههای تولید کالا یا خدمات را از سرمایه صاحبان و سرمایهگذاران خود پرداخت میکند. بنابراین چنین کسب و کاری وقتی دیگر سرمایهای برای تامین مالی خدمات یا محصولات خود ندارد، زمین میخورد.
حتی کسب و کارهایی که اصطلاحا “غیرانتفاعی” نامیده میشوند، برای پایداری در بلندمدت، باید حداقل تا رسیدن به نقطه سر به سر و برابر شدن هزینهها و درآمدشان، سودآوری داشته باشند تا بتوانند برای سرمایهگذاری مجدد روی یک پروژه، پول داشته باشند.
برای مدیر بازاریابی که مسئول ایجاد جریانات مداوم درآمد سودآور در بلندمدت است، ایجاد توازن بین سودآوری و منافع مشتری، مهمترین چیز است.
بر خلاف آن چیزی که خیلیها باور دارند، رضایت مشتری هدف اصلی کسب و کار نیست. رضایت مشتری نکته مهمی است، اما مشتریان زمانی بهطور مطلق راضی میشوند که کالا و خدمات رایگان دریافت کنند!
در نهایت، قدرت در دست مشتری است، چون پول دارد. هدف مدیر بازاریابی این است که با مدیریت کارآمد و اثربخش کلیه منابع، سطح سودآوری سازمان را در بلندمدت به حداکثر و استفاده از داراییهای سرمایهگذاران را به حداقل برساند.
برای دیدن ادامه مطلب بر روی لینک کلیک کنید: نکات مهم سودآوری در فروش